تصمیم خطرناک
بنده در شبی که بنا بود فردای آن در مسجد سید عزیزالله(۱) برای تنبیه دولتها دعا کنند اطلاع دادند دولت بنا دارد مقاومت کند.ما دیدیم علما در اینجا تکلیف دیگر دارند.من تصمیم آخر را ضمن ابتهال به خداوند متعال گرفتم و به هیچ کس هم نگفتم و لکن خداوند بر دولت و شاه و ملت منت گذاشت.اگر خدای نکرده جسارتی به علمای تهران شده بود من یک تصمیم خطرناکی گرفته بود.اما دولت بعد نیمه شب متوجه شد نمیشود با قوای مردم مقاومت کرد.در همان نیمه شب از علمای بزرگ تهران کاغذ گرفت که این غائله خاموش شود تا اینکه صبح برای علمای قم هم تلگراف زد.(۲)
۱-مسجد سید عزیزالله در بازار تهران قرار دارد و بنا بود در تاریخ ۸/۹/۴۱ مردم مسلمان تهران در این مسجد بنا به دعوت علما اجتماع کنند تا در مورد تصویب نامه انجمنهای ایالتی و ولایتی تصمیم جدی اتخاذ کنند.هیئت دولت شبانه تشکیل جلسه داد و متوجه شد که نمیتواند در برابر مردم مقاومت کند.شبانه لغو این تصویب نامه را اعلام و به اطلاع علما رسانید و طی تلگرافهایی شبانه به مراجع قم لغو آنرا به اطلاع عموم رسانید تا از اجتماع مردم جلوگیری کند.
۲- ۱۱/۹/۴۱ جلد ۱ ص ۱۷ صحیفه نور
منبع : کتاب حکایتهای تلخ و شیرین